این مقاله برگرفته از پایاننامۀ کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی است email:fariba.mili63@gmail.com
چكيده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای فراشناختی و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان زنان مطلقه بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل بود. بدین منظور تعداد 30 نفر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر آزمایش) از زنان مطلقه مراجعه کننده به کلینیک دکتر متقیان شهر تهران به صورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از مقياس نظمجویی شناختی هیجانی و باورهای فراشناخت استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، مداخله (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) طی 8 جلسه 5/1 ساعته به گروه آزمایش ارایه گردید. پس از پایان برنامه مداخلهای، از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. روش تحلیل دادهها در سطح استنباطی با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره انجام شد که نتایج یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود باورهای فراشناختی و همچنین راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان زنان مطلقه گردیده است بنابراین میتوان از درمان پذیرش و تعهد به عنوان یک درمان تاثیرگذار بر متغیرهای فوق نام برد. (05/0> P).
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، نظمجویی شناختی هیجان، باورهای فراشناخت، زنان مطلقه.
Abstract
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Metacognitive Beliefs And Cognitive Emotion Regulation, strategies women were divorced which is a trial research project Pre-test – Post-test An unequal control group was used, statistical community of this study Includes all divorced women referring to the clinic Dr. Motaghian was in Tehran. The research sampl consists of 30 people) 15 controls and 15 examination group ( Of these women which were selected by random sampling To scale up information Cognitive Emotional Regulation and Metacognitive Beliefs were used After performing pre-test, intervention) Acceptance and Commitment Therapy( dduring 8 sessions 1 hour and a half The experimental group was presented, After the end of the intervention program both groups were subjected to post-test. data analyzing method in two descriptive and inferential levels the results showed the effectiveness of Acceptance and Commitment therapy on Metacognitive Beliefs and Cognitive Emotion Regulation strategies divorced women have been effective. (P< 0/05)
Keywords: Acceptance and Commitment Therapy, Cognitive Emotion Regulation, Metacognitive Beliefs, Divorced women.
مقدمه
امروزه مشکلات اجتماعی در ابعاد گوناگون باعث گردیده تا تعداد موارد طلاق، افزایش یافته و میانگین سن طلاق کاهش پیدا کند. زنان مطلقه در عصر حاضر معمولا عهدهدار مسئولیتهای هستند که باعث وارد شدن تنیدگی [1] به این افراد شده و سازگاری آنان را با مشکل مواجه میسازد(تورینگتون، 2012). پیامدهای منفی طلاق در زنان مطلقه متنوعتر از مردان است زیرا زنان مطلقه به دلیل داشتن محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، بعد از جدایی با مصائب بیشتری روبرو هستند که باعث فشار روانی بیشتری به این افراد میشود(خجسته مهر، فلاحی، حجاری و سودانی، 1396). و بنابراین با اطمینان میتوان گفت زنان مطلقه يكي از آسيبپذيرترين اقشار جامعه هستند(جمشیدیان، 1393).
بیتردید ساختار خانواده عاملی است برای رشد مهارتهای تنظیم هیجان پس زمانی که بنیان خانواده سست شود پاسخهای هیجانی نامناسب در مواجهه با فشارهای روانی از جمله احساس غمگینی، پریشانی و راهبردهای ناصحیح تنظیم هیجان موجب پریشانیهای عاطفی در بین افراد میشود(یراحی، مرادی و یحییزاده، 2016). جعفری ندوشن، زارع، حسینی هنزایی و پورصالحی (1394) نشان دادند که زنان مطلقه در سلامتروان و نظمجويي هیجانی تفاوت معنیداری با زنان متاهل دارند و نتایج مطالعه از پایین بودن سطوح سلامتروان و نظمجويي هیجانی در بین زنان مطلقه حکایت داشت. بنابراین به نظر میرسد یکی از مشکلاتی که پس از طلاق، دامنگیر زنان مطلقه میشود مشکلات هیجانی است. هيجان را ميتوان واكنشهاي زيستشناختي به موقعيتهايي دانست كه آن را يك فرصت مهم يا چالش برانگيز ارزيابي ميكنيم و اين واكنشهاي زيستي با پاسخي كه به آن رويدادهاي محيطي ميدهيم، همراه ميشوند (گرانفسکی و کراچی، 2015). اين توانايي كه نظمجويي هيجان[2] ناميده ميشود، فرآيندهاي دروني و بیروني است كه مسئوليت كنترل، ارزيابي و تغيير واكنشهاي عاطفي فرد را در مسير تحقق يافتن اهداف بر عهده دارد(مشهدی، میردورقی و حسنی، 1390). و نظمجويي هيجان، يك اصل اساسي در شروع، ارزيابي و سازماندهي رفتار سازگارانه و هم چنين جلوگيري از هيجانهاي منفي و رفتارهاي ناسازگارانه محسوب ميشود(بار-آن و پارکر ، 2012).
از سوی دیگر لورنز، ویکرامان، کانگر، الدر (2006) با مطالعه اثرات کوتاهمدت و بلندمدت طلاق بر زنان به این نتیجه رسیدند که زنان مطلقه به طورمعناداری در سالهای اول بعد از طلاق، سطوح بالاتری از فشار و پریشانی روانی و در یک دهه بعد سطوح بالاتری از بیماری را نشان داده و نیز این زنان سطوح بالاتری از حوادث پراسترس زندگی که در نهایت به افسردگی منجر میشد را تجربه میکنند. باورهای فراشناختی در سببشناسی و پایداری اختلال اضطراب و افسردگی نقش موثری دارد(کوکران و سگال، 2008). در نتیجه طلاق برای تعداد زیادی از افراد واقعهایست که منجر به ایجاد آسیب میشود.
بر اساس نظریه پردازیهای اخیر، فراشناخت [3]یکی از عوامل مهم در توسعه و تداوم اختلالهای روانشناختی بعد از یک حادثه آسیبزا است. فراشناختها بر پردازش هیجانی و واکنشهای مربوط به آسیب، از طریق تاثیر دانش و راهبردهای فراشناختی بر روی تغییر باورها و نیز تعبیر و تفسیر علائم خاص نظیر افکار مزاحم اثر میگذارد(ولز، کوکران و سگال، 2008). فراشناخت، به ساختارها، دانش و فرایندهای روانشناختی اشاره میکند که با کنترل، تغییر و تفسیر افکار و شناختها سروکار دارد(ولز،2000). فراشناخت مفهومی چندوجهی است که دربرگیرندة دانش، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل میکند. رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتیهای هیجانی گرفتار میشوند که فراشناخت آنان به الگوی خاصی از تجربههای درونی پاسخ میدهد و موجب تداوم هیجانهای منفی و تقویت باورهای منفی میشود(احمدی، 1390به نقل از شاره و علی مرادی، 1392).
[1]. Stress
[2]. Emotion Regulation
[3]. Metacognitive Beliefs
برای مطالعه فایل PDF این مقاله می توانید روی این لینک کلیک کنید.